دکتر حمیدرضا نمازی، عضو گروه اخلاق پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، در این مقاله به بررسی پرسشهای وجودی بیماران مبتلا به سرطان میپردازد. بیماران در ابتدای تشخیص و در مراحل شدید بیماری، در «وضعیت مرزی» قرار میگیرند؛ جایی که میان بود و نبود، سلامت و بیماری، و داشتن و فقدان، با پرسشهای عمیق وجودی مواجه میشوند.
پرسشهای وجودی بیماران سرطانی
اگزیستانسیالیستها معتقدند وضعیت مرزی فرصتی برای خودشناسی است. بیماران مبتلا به سرطان اغلب با سؤالاتی مواجه میشوند که پیشتر به آنها فکر نکردهاند:
- هدف آفرینش چیست؟
- چرا درد، رنج و شر وجود دارد؟
- آیا بیماری من نتیجه اعمال گذشتهام است یا برای تطهیر روحم به آن مبتلا شدهام؟
- نقش شانس در ابتلا به سرطان چیست؟
- آیا خداوند مرا رها کرده است؟
محوریترین سؤال این است: چرا من به سرطان مبتلا شدم؟
پاسخ به این پرسش نیازمند رویکردی میانرشتهای است که جنبههای روانشناختی، فلسفی و پزشکی را در نظر بگیرد.
۱. هدایت پرسش به جای پاسخ مستقیم
سقراط معتقد بود که خوب پرسیدن گاهی ارزشمندتر از پاسخ دادن است. در وضعیت مرزی:
- پاسخهای منطقی و مستدل ممکن است بیمار را قانع نکند و پرسشهای جدیدی ایجاد کند.
- ذهن بیمار با پاسخهای ساده آرام نمیگیرد.
راهکار: - پزشک باید بیمار را به سمت پرسشهای عمیقتر هدایت کند، مثلاً از طریق:
- گفتوگو با سایر بیماران مبتلا به سرطان.
- آگاهی از پیشفرضهای نهان در پرسشها.
- این روند میتواند سؤالات سطحی را به سؤالاتی عمیقتر تبدیل کند و سؤالات قبلی را حل یا منحل کند.
- مهارت پیشنهادی: پزشک باید از «سکوت فعالانه» استفاده کند؛ یعنی با زبان بدن و تأیید کلامی (مانند “بله، متوجهام”) با بیمار همراهی کند.
۲. پرهیز از مباحث فلسفی پیچیده
بحث «مسئله شر» (Problem of Evil) یکی از موضوعات پیچیده در فلسفه دین است که متکلمان قرنها برای توجیه رنج و شر در جهان تلاش کردهاند.
- پاسخهایی مانند «شر لازمه خیرهای برتر است» یا «درد برای اختیار انسان ضروری است» ممکن است:
- بحث را به جدل بکشاند.
- برای بیمار مفید و کاربردی نباشد.
راهکار:
- از ورود به مباحث فلسفی پیچیده خودداری کنید.
- برای بیماران خداباور و آخرتاندیش، میتوان به «نظریه عوض» اشاره کرد: شرور این جهان در برابر خیرات آن جهان جبران میشوند.
۳. توجه به نگاه تازه بیمار پس از بیماری
ابتلا به سرطان، روزمرگی را کمرنگ میکند و هر لحظه از زندگی را برای بیمار تازه و یکتا میسازد.
- بیمار در دو راهی امید و ناامیدی قرار دارد، اما:
- برخی بیماران این تجربه را فرصتی برای دیدن جهان با چشمی متفاوت میدانند.
- حتی سالگرد ابتلا به سرطان را جشن میگیرند.
راهکار:
- بیمار را به مقایسه احوال پیش و پس از بیماری تشویق کنید.
- پیشنهاد: نوشتن اتوبیوگرافی (خودنوشت) میتواند ذهن بیمار را مرتب کند و از سردرگمی بکاهد.
۴. کمک به بیمار برای یافتن معنای زندگی
بیماران مبتلا به سرطان ممکن است معنای زندگی خود را از دست بدهند.
- برای بیماران اهل مطالعه:
- مطالعه رمان و داستان میتواند درک عمیقتری از تنوع زندگی به آنها بدهد.
- این کار بیمار را از وسواس در خود دور میکند و به «دیگری» متوجه میسازد.
- برای بیماران غیرمطالعهکننده:
- مواجهه با طبیعت (دریا، کوه، کویر) یا تماشای فیلمهایی با این مضامین توصیه میشود.
- این تجربهها ناخودآگاه بیمار را با امر نامتناهی مواجه میکند و معنای زندگی را بازمیگرداند.
۵. پذیرش حقیقت توسط بیمار
اریش فروم معتقد بود که انسانها از مسئولیتپذیری گریز دارند و ترجیح میدهند بار مشکلات را به دیگران واگذار کنند. میشل فوکو نیز در جامعهشناسی سلامت، قرون وسطی را از این نظر آرامشبخشتر میدانست، زیرا بار روانی بیماری بر دوش بیمار گذاشته نمیشد.
اما در مواجهه با پرسش «چرا من؟»:
- بیمار باید حقیقت را بداند، حتی اگر دردناک باشد.
- پنهان کردن حقیقت به بهانه کاهش رنج، به بیمار آسیب میزند.
- بیمار تفاوت احترام و ترحم را درک میکند و اغلب مشتاق دانستن همه حقیقت است.
منبع و تاریخ انتشار
این مقاله در مجله دانستنیهای سرطان، سال بیستم، شماره ۳۶ و ۳۷ (بهار و تابستان ۱۳۹۸ / ۲۰۱۹) منتشر شده است.
نویسنده: دکتر حمیدرضا نمازی، عضو گروه اخلاق پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی تهران.