سرطان در فرهنگ ایرانی با ترس و واهمه همراه است، اما آیا باید این بیماری را از بیمار پنهان کرد؟ این مقاله به بررسی دیدگاههای اخلاق پزشکی مدرن درباره رازداری سرطان، اهمیت آگاهی بیمار و ۳۰ ملاحظهی اخلاقی و رفتاری در مواجهه با این بیماری میپردازد.
سرطان: بیماری یا اتفاق اجتماعی-روانی؟
سرطان، بیش از یک بیماری جسمی، یک پدیدهی اجتماعی-روانی است:
- ترس از سرطان:
- در فرهنگ ایرانی، سرطان با معانی ترسناک همراه شده و مردم از آن واهمه دارند.
- این ترس، ریشه در تاریخ پزشکی و نبود امکانات درمانی در گذشته دارد.
- اخلاق پزشکی مدرن:
- پنهان کردن بیماری از بیمار، برخلاف گذشته، امروزه مذموم است.
- بیمار باید اولین کسی باشد که از بیماری خود آگاه میشود و حتی وظیفهی اطلاعرسانی به اطرافیان (بر اساس اصل رازداری) بر عهدهی اوست.
چرا نباید سرطان را پنهان کرد؟
آگاهی بیمار از بیماریاش، مزایای زیادی دارد:
- تقویت اعتماد:
- گفتن خبر به اطرافیان پیش از بیمار، اعتماد او را خدشهدار میکند و حس میکند چیزهایی از او پنهان شده است.
- وقتی بیمار خود خبر را به اطرافیانش میدهد، استحکام روانی بیشتری پیدا میکند.
- حقیقتگویی:
- امید واهی دادن یا دروغ گفتن، بیمار را آزار میدهد.
- در عصر اطلاعات، بیمار میتواند با جستوجوی اینترنتی حقیقت را بفهمد؛ پس صداقت بر مصلحت مقدم است.
- آمار و واقعیت:
- برخلاف تصور، شنیدن خبر بد (مثل ابتلا به سرطان) بهندرت باعث مرگ یا سکتهی بیمار میشود.
- مطالعات نشان نمیدهند که بیماران پس از شنیدن خبر بد، آسیب جدی دیده باشند.
۳۰ ملاحظهی اخلاقی و رفتاری در مواجهه با سرطان
برای تعامل بهتر با بیماران مبتلا به سرطان، این ۳۰ نکته را رعایت کنیم:
- سرطان پایان راه نیست:
- ۴۰ درصد بیماران بهبود مییابند؛ پس افسار زندگی را رها نکنیم و در قبال روزهای باقیمانده مسئول باشیم.
- به بیمار «بیمار سرطانی» نگوییم:
- سرطان فقط بخشی از وجود اوست، نه هویت او.
- ترحم نکنیم:
- بیماران تمایز احترام و ترحم را درک میکنند؛ ترحم آنها را آزرده و وابسته میکند، اما احترام تسکیندهنده است.
- هزینههای درمان را مدیریت کنیم:
- برای درمانهای بینتیجه، چوب حراج به زندگی نزنیم؛ پزشکان و سیاستگذاران باید درمانهای سنگین را فقط در موارد علمی توصیه کنند.
- نگاه تازهی سرطان:
- سرطان میتواند ما را ژرفاندیشتر و مهربانتر کند و دریچهی جدیدی به زندگی بگشاید.
- مسئولیت اجتماعی:
- مدیران و سیاستگذاران باید کدهای اخلاقی برای سلامت جامعه تدوین کنند (مثلاً کاهش آلودگی هوا).
- غربالگری را جدی بگیریم:
- از ترس «مبادا چیزی توش دربیاد»، از چکاپ و آزمایش فرار نکنیم؛ خودمراقبتی، وظیفهی اخلاقی ماست.
- سرزنش نکنیم:
- ژنتیک نقش اساسی در سرطان دارد؛ از علتیابیهای بیدلیل و سرزنش بیمار یا خودمان پرهیز کنیم.
- زندگی و مرگ، دو روی یک سکه:
- سلامت و بیماری، دو ساقهی درخت زندگیاند؛ از خود نگریزیم و قدر لحظات را بدانیم.
- مهارت گفتن خبر بد:
- گفتن خبر سرطان، نیازمند مهارتهای وجودی است؛ صداقت را فدای مصلحت نکنیم.
- ترس از خبر بد بیمورد است:
- مطالعات نشان نمیدهند که بیماران پس از شنیدن خبر بد، سکته کرده یا فوت کرده باشند.
- توجه به بیمار هنگام گفتن خبر:
- هنگام گفتن خبر بد، از حواسپرتی (مثل استفاده از گوشی) پرهیز کنیم؛ بیمار باید احساس کند جدی گرفته شده است.
- زبان بدن در گفتن خبر بد:
- در محیطی آرام، روبهروی بیمار بنشینیم، تماس چشمی برقرار کنیم و از زبان بدن حمایتگر (مثل دستهای بههمپیوسته) استفاده کنیم.
- همدلی بهجای همدردی:
- همدردی غیرواقعی به نظر میرسد؛ بیمار به حمایت علمی و همدلی نیاز دارد.
- خبر بد را تدریجی بگوییم:
- خبر را قطرهچکانی و با هدایت سؤالات بیمار بگوییم، نه اینکه او را زجرکش کنیم.
- اقتدار در گفتن خبر بد:
- خبر را با همدلی، اما مقتدرانه بگوییم، نه با عجز و گریه؛ این اقتدار، بیمار را روانی قویتر میکند.
- خبر را به خود بیمار بگوییم:
- گفتن خبر به اطرافیان پیش از بیمار، اعتماد او را از بین میبرد؛ بیمار باید خود خبر را به دیگران بگوید.
- به بیمار اجازهی صحبت بدهیم:
- پس از شنیدن خبر، اگر بیمار خواست صحبت کند (حتی غیرپزشکی)، شنونده باشیم و او را بمباران کلامی نکنیم.
- احترام در لحظهی شنیدن خبر:
- لحظهی شنیدن خبر بد فراموش نمیشود؛ احترام در این لحظه، بر کل دوران بیماری تأثیر میگذارد.
- دروغ نگوییم:
- امید واهی، آزاردهندهتر از بیماری است؛ حقیقتگویی، شرط کنار آمدن با بیماری است.
- تجربهی جدید زندگی:
- سرطان، روزمرگی را کمرنگ و هر لحظه را تازه میکند؛ برخی بیماران سالگرد سرطان را جشن میگیرند.
- مرگاندیشی در سلامت:
- پیش از بیماری، به مرگ فکر کنیم؛ این کار ما را برای مواجهه با سختیها آماده میکند.
- حمایت از نزدیکان:
- کادر درمانی باید پس از بیماری یا فوت بیمار، از نزدیکانش حمایت روانی و معنوی کند.
- روابط عاطفی بیمار:
- بیماران پس از ابتلا حساستر و عاطفیتر میشوند؛ روابط عاشقانه و عاطفی آنها را فراموش نکنیم.
- پیشگیری از سرطان:
- نیمی از سرطانها قابلپیشگیریاند؛ خودمراقبتی و تشخیص زودهنگام (مثل ژاپنیها) را جدی بگیریم.
- خرافات را کنار بگذاریم:
- حرفهایی مثل «قند سلولهای سرطانی را تقویت میکند» خرافات است؛ بار سرطان را سنگینتر نکنیم.
- سرطان مسری نیست:
- ترس از سرایت سرطان، ناشی از بیاطلاعی است و میتواند درمان را به تأخیر بیندازد.
- وصیتنامهی پزشکی:
- وصیتنامهی پزشکی (مثلاً برای شرایط پایان حیات) تنظیم کنیم تا کرامت انسانی حفظ شود.
- سرطان، نتیجهی گناه نیست:
- سرطان را به گناه ربط ندهیم؛ این حرفها بیمار را آزار میدهد و بار بیماری را سنگینتر میکند.
- غلبهی ذهنی بر سرطان:
- فرق است بین کسی که سرطان بر او چیره میشود و کسی که بر سرطان غلبه میکند؛ سرطان میتواند عشق و حساسیت اخلاقی را عمیقتر کند.
نتیجهگیری: سرطان و معنای زندگی
سرطان، فرصتی برای بازنگری در زندگی است. با آگاهی، صداقت و همدلی میتوانیم به بیماران کمک کنیم تا با بیماری کنار بیایند و زندگی معنادارتری داشته باشند. پنهانکاری، اعتماد را از بین میبرد، اما حقیقتگویی و حمایت، بیمار را برای مبارزه با سرطان توانمند میکند. اگر سرطان نداریم، قدر سلامتی را بدانیم؛ اگر مبتلا شدیم، قدر سرطان را!