توليد نسل دوم داروهاي ضد سرطان

هنگامي که هر يک از ما واژه سرطان را مي شنويم دچـار شـوک مي شويم؛ اين کـابـوس سال هاي سال بشر را درگير خودش کرده است. از وقتي که بشر سرطان را شناخت اين ذهنيت برايش ايجاد شد که سرطان يک بيماري لاعلاج است و متأسفانه هنوز هم بخش عمده اي از مردم جامعه ما فکر مي کنند که سرطان يک بيماري لاعلاج است.


اگرما سير بيماري سرطان و دوران شناخت آن را مرور کنيم  مي بينيم که اتفاقاتي که براي شناخت اين بيماري و درمانش صورت گرفته تقريباً مشابه ساير بيماري هاي ديگر است. اگر ما امروز خيلي از فشار خون نگراني نداريم، اگر از وجود سنگ کليه در بدنمان نگران نمي شويم، اگر از ديابت از نوع دومش چندان نگراني نداريم و مي گوييم با کنترل عادات روزمره، شيوه زندگي مان، تغذيه و دارودرماني مي توانيم ديابت را کنترل کنيم؛ امروزه مي توانيم با اطمينان خاطر بگوييم که بشر به شناخت بيماري سرطان رسيده و راه هاي درمان آن را مي تواند به طور کامل تضمين کند. شايد در صد سال پيش وقتي صحبت از تومور مي شد در کنار آن صحبت از مرگ هم مي شد، چرا که تـومور در واقع رشد لجـام گسيخته و کنترل نشده سلول هـايي است که بـاعث مـرگ مي شوند. اسم اين بيماري را سرطان يا نئوپلاسم  Cancer گذاشتند يعني رشد خرچنگي و لجام گسيخته اي که مي تواند در تمام اندام ها ي بدن بيمار نفوذ کند و در نهايت به مرگ او ختم شود. سلول هاي بدن ما در اندام هاي مختلف درحال رشدند که اصطلاحاً به اين دسته از سلول ها، سلول هاي پروليفراتيو هم مي گوييم، پوست ما وقتي ريزش پيدا مي کند، سلول هاي جديد جايگزينش مي شوند. بقيه اندام هـاي ما هم همين حالت را دارند. در مغز استخوان ما به طور مرتب سلول هاي جديد خوني ساخته مي شوند؛ در اندام هاي تناسلي ما بطور مرتب سلول هاي جديد ساخته مي شوند؛ به اين دسته از سلول هاي تكثير شونده  سلول هــاي کنترل شده طبيعي بدن مي گوييم.


اگر رشد و توليد سلول هاي جديد از حالت طبيعي خودش خارج شود و اصطلاحاً از حالت کنترل شده در بيايد، تومورهايي  ايجاد مي کند که ممکن است خوش خيم يا بدخيم باشند.


بنابراين خـارج شدن از روند طبيعي رشد سلول هـا، تومور ايجاد مي کند و بايد به عنوان انسان   خلاق ، اولين ذهنيتي که در مــا ايجاد مي شود اين باشد که اگر رشد و توليد سلول هاي جديد تابع فرآيندهاي بيوشيميايي هستند پس ما مي توانيم راهي براي درمان آنها نيز پيدا کنيم. همانطور که براي پايين آوردن کلسترول خون و فشار خون از فرآيندهاي بيوشيميايي کمک مي گيريم و فشار خون و قند خون را کاهش مي دهيم. بشر سال هاست که به دنبال درمان سرطان با همين نگاه است. شايد تا حدود 50 سال پيش اگر فردي دچار سرطان مي شد يا اختلالات توموري در او بروز مي کرد اولين اتفاق اين بود که داروهايي که براي درمان بيمار تجويز مي شد، کشنده سلول ها بود. نسل قديم داروها داروهايي بودند که خيلي نمي توانستند بين سلول هاي سالم وسلول هاي توموري فرقي قائل شوند. به عبارتي بطور غير اختصاصي باعث مرگ سلول هاي طبيعي بدن هم مي شدند و سلول هاي توموري را هم از بين مي بردند. بطور کلي سلول هاي بدن به دو دسته تقسيم مي شوند:


1- سلول هايي که رشد و تکثير بالايي دارند مثل سلول هاي مغز استخوان و سلول هاي تناسلي.
2- سلو ل هايي که بطور عمومي رشد و تکثير جديد ندارند  يا خيلي كم دارند مثل سلول هاي سيستم اعصاب مرکزي و سلول هاي مختلف بدن .


نسل قديم داروهاي ضد سرطان داروهايي بودند که باعث مرگ سلول به صورت غير اختصاصي مي شدند و طبيعتاً مي توانستند هم سلول هاي سالم را از بين ببرند و هم سلول هاي سرطاني را. بشر  به دنبال يک فرآيند بيوشيميايي بود که در سلول هاي سالم آن فرآيند وجود ندارد.
سال هـاي سـال تلاش شد تا در نهـايت نسل دومي از داروهــاي سرطان ظهور پيدا کـردند که اصطلاحاً به آن ها آنتي هورمن ها مي گويند. داروهايي که به عنوان  آنتي هورمن عمل مي کنند از این رو و توفيقات اوليه اي در دهه 70 – 80 ميلادي در درمان سرطان هاي هورمتال مثل سرطان تيروئيد، تخمدان، پروستات و رحم اتفاق افتاد. اما عمده مرگ و ميرهاي ناشي از سرطان متوجه سرطان هايي بود که شيوع بالاتري داشتند  مثل سرطان خون و سرطان سينه. جستجو براي يافتن فرآيندهاي شيميايي ای که باعث شود فقط سلول هاي سرطاني آسيب ببينند و سلول هاي ديگر صدمه نبينند ادامه پيدا کرد تا اينکه حدود 15 سال پيش نسل جديدي از داروهاي ضد سرطان کشف و مطرح  شدند که اين دستـه از داروهـا مي توانند بطـور اختصاصي بـاعث مـرگ سلـول هـاي سرطاني شوند.


پس اگر ما تاريخ درمان سرطان را مطالعه کنيم مي بينيم که بشر از ابتدا با يک تهاجم غيراختصاصي به سلول هاي سرطاني باعث آسيب به سلول هاي سالم هم مي شد، اما از ده پانزده سال پيش اين قابليت در درمان سرطان پيدا شد که در تهاجمي که از طريق دارو به سلول هاي سرطاني  مي شود، امکان حداکثرآسيب به سلول هاي سرطاني و حداقل آسيب به سلول هاي سالم ديگر فراهم شود.


به همين دليل تقريباً مي بينيم که اميدواري زيادي در درمان سرطان ايجاد شده و اصطلاحي که گفته مي شود ديگر «سرطان آخر خط نيست» واقعيتي است که امروزه کاملا ملموس شده است و بيماران مي توانند اميدوار به درمان باشند .
نکته مهمي که مي خواهم به آن اشاره کنم اين است که کشف مولکول هاي جديد باعث شده بيماران مبتلا به سرطان اميدشان به آينده به شدت افزايش پيدا کند. اميد در درمان، يک فاکتور مهم و کليدي است و اثرات داروها را در بدن افزايش مي دهد. اصطلاح سندرم يا پديده اميدواري يک پديده خوش آيند و بسيار تأثيرگذار در مراقبت هاي درماني است و خوشبختانه با اميدي که براي مبارزه با سرطان در بيماران ايجاد شده ، زمينه اي ايجاد شده که  بتوانيم عمر بيماران مبتلا به سرطان را بيش از حد قابل تصور افزايش دهيم.


در بسياري از موارد اگر تشخيص به موقع صورت گرفته شود و درمان کامل انجام شود مؤثرتر است. خوشبختانه امکان توليد اين دسته از داروهــا از چند سال قبل در ايران فراهم شده است. در حال حاضر ما جزو معدود کشورهايي هستيم که امکان تولید داروهاي ضدسرطان نسل سوم که مهمترين داروهاي نسل درمان سرطان هستند و اميد به زندگي را افزايش مي دهند، داریم و اين دسته از داروها در اختيار بيماران ايراني قرار گرفته است. بنابراين نبايد نگران سرطان باشيم زيرا امروز بـا رشد تکنولوژي، سرطان آخر خط نيست.


امـا نکته اي که همه  مـا بايد به آن توجـه داشته باشيم اين است کـه منشأ رشد لجـام گسيخته سلول ها ي سرطاني کجاست؟
آنچه که امروزه اثبات شده است در کنار فاکتورهاي ژنتيک،  فاکتورهاي محيطي و شيوه و روش زندگي از عوامل بسيار تأثيرگذار در بروز سرطان هاست. درجه اهميت شيوه و  روش زندگي کمتر از عوامل ژنتيکال نيست؛ بنابراين عـادات غذايي و شيوه زندگي مـا در بروز و گسترش آن تأثير مي گذارد و مي تواند فاکتور بسيار مهم و تأثيرگذاری براي ايجاد سرطان باشد.


عليرغم پيشرفت هاي خوبي که در درمان سرطان داشتيم و در مسائل درماني موفق بوديم بايد اظهـار کنم که متـاسفانه با توسعه  زنـدگي شهـري و شهـرنشيني، عـوامل آلاينـده زندگي، مثل شيوه هـاي  بد غذايي و محيط هاي آلوده زندگي باعث شده که امراض مختلف مثل سرطان به شکل لجام گسيخته اي توسعه پيدا کند .
آمارها بيانگر اين است که تا سال 2020ميلادي بيش از بيست ميليون بيمار مبتلا به سرطان در جهان خواهيم داشت. اگر ما رشد اختلالات سرطاني را کنترل کنيم، مي بينيم که كنترل سرطان راحت تر خواهد بود.
اگرعوامل اکولوژيک را مطالعه کنيم مي ببينيم که عوامل رفتاري درمحيط، مهمترين عوامل تاثيرگذاراست. عادات غذايي مــا که رفتن به سمت فست فودها و استفــاده از غذاهاي مانده و پروسس شده در کنار استفاده از مواد تثبيت کننده و امثالهم است و استفاده از ترکيبات شيميايي متنوع در حوزه هاي مختلف زندگي توانسته در اتيولوژي سرطان نقش کليدي را بازي کند .
به نظرمن درکنار پيشرفت هاي درمان سرطان بايد برنامه ريزي هاي لازم را براي تغيير الگوي رفتاري مان داشته باشيم.


من مي خواهم روي اين جمله تاکيد کنم که تغيير الگوي رفتـاري ما مي تواند در فرآيندهاي زندگي روزمره و در درمان سرطان نقش اساسي داشته باشد.
به عبارتي، شيوه زندگي غلط و الگوي نا مطلوب ما در محيط زندگي، بي توجهي به مسئله تغذيه سالم ،نا اميدي و ياس و اضطراب، تشديد کننده بيماري هاي سرطاني است.


زندگي همراه با آرامش و بدون تنش تامين کننده سلامتي است. مي خواهم به اين جمله برگردم که تلاش کنيم مبتلا به سرطان نشويم البته به راحتي مي توانيم اين توفيق را براي خودمان فراهم کنيم در صورتي که عوامل تشديد کننده  اختلالات سرطاني را از خودمان دور کنيم.
باور ما اين است که سرطان آخر خط نيست. شما هم بايد اين جمله را باور داشته باشيد.

 

دکتر عباس کبریایی زاده
استاد فارماکولوژی دانشگاه تهران

 

—————————
دانستنیهای سرطان – سال بیستم، شماره 36 و 37
بهار و تابستان 1398
Understanding Cancer –  Vol 20 – No. 36,37 – 2019