طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی، (well being)، یعنی سلامتی درابعاد مختلف زندگی ازجمله اقتصاد، فرهنگ ، اخلاق و …علاوه برسلامت جسمی و روانی . (well being) یعنی نشاط، سرحالی و شادمانی. به هرحال اگر قرار است درمانی صورت بگیرد، نتیجه درمان ایجاد w.b است؛ بیمار بعد از پروسه درمان، به نشاط، شادابی و سرحالی می رسد. هر نوع درمانی که بیمار را به نتیجه ای مثبت برساند ، روشی درست و مورد تأیید سازمان بهداشت جهانی است. اما در مورد سرطان ، سرطان قبل از این که یک بیماری باشد، نوعی نگرش و روشِ خاص زندگی است که در انتها به سرطان ختم می شود.
بیماران مبتلا به سرطان،افرادی بسیار سخت گیر هستند؛ نگرش آنها به زندگی دارای استانداردهای بالایی است که برای رعایت این استاندارد ها مجبوربه تحمل فشار های عصبی فراوانی هستند. زیادی منظم، مقید، ملاحظه کار و سختگیر هستند و روح و روان شان را خسته می کنند. اخلاق و رفتاربیشتر افراد سرطانی طوری است که سعی می کنند همیشه بهترین باشند. اگر مادر خانواده است دلش می خواهد بهترین مادر دنیا باشد؛ اگر کارمند است بهترین کارمند اداره باشد؛ محصل است ، شاگرد اول باشد و اگر دانشجو است بهترین دانشجوی دانشگاه باشد. همه شان می خواهند همیشه در بالاترین سطح باشند.سعی می کنند با وجود فشارهایی که به آن ها وارد می شود، استاندارد هایی را که خودشان وضع کرده اند ، رعایت کنند.
خصوصیت دیگری که بیماران سرطانی بسیار به آن پایبند هستند، دلسوزی بیش از حد آن ها به دیگران است. خلقیاتی که سرطان می آورد درافرادی دیده می شود که خیلی دلسوز هستند، احساس همدردی زیادی با دیگران دارند، مسائل و مشکلات دیگران را مثل مسائل خودشان می بینند. البته این تئوری ها به آن معنا نیست که دلسوزی کار بدی است و آدم نباید دلسوز باشد یا نسبت به اتفاقات اطراف بی تفاوت باشد؛ نه ، منظور این نیست. دلسوزی و مهربانی لازمه زندگی انسان هاست. اما دلسوزی های بیش ا ز حد، دلسوزی هایی که روح و روان انسان را به هم بریزد و فرد را از خورد و خوراک بیندازد ، غلط است و در گروه اخلاق و رفتارهایی است که منجر به سرطان می شود .
اخلاق سرطانی در کسانی است که همیشه خودشان رابه دنیا بدهکار می دانند، حتی در شرایطی که کارشان را به بهترین شکل انجام می دهند باز هم از نتیجه کارشان راضی نیستند و یک نارضایتی در کارشان وجود دارد. همه این امور و مجموعه این مسائل در طی سالیان سال،باعث می شود که فرد سیستم عصبی خود را با نگرانی های بی مورد تحت فشار قرار دهد. او آنقدر در مسائل مختلف سخت گیری می کند که در نهایت بدنش عاصی می شود و استرس زیادی ایجاد می کند که باعث کاهش سیستم ایمنی و دفاعی بدن شده و بدن در شناسایی سلول های غریبه ناتوان می شود. سلول ها، رفتار غیرعادی از خودشان نشان می دهند. این رفتارها منجر به سرطان می شود. اما چه باید کرد؟ در درمان تمام بیماری ها ابتدا باید بستر و زمینه درمان فراهم شود که لازمه این کار در وهله اول تغییر خلق و خو و عادات بد رفتاری است.
روش های رایج درمان بیماری های سرطان جراحی، رادیوتراپی وشیمی درمانی است. تومور معلول است در بروز بیماری ها و سرطان علتی ندارد جز زمینه اخلاقی و رفتاری افراد. تومور معلول است و برداشتن تومور، رداشتن معلول است به همین دلیل روی درمان علت اغلب بیماران سرطانی کار نمی شود. بنابراین احتمالا به خاطر عدم تغییر رفتار و ادامه رفتار سابق، بیماری افراد عود می کند. این روش ها، روش های مبارزه با معلول است و روش درست مبارزه کردن با این بیماری ها، حرکت و ایجاد آگاهی و تغییر در زمینه های ایجاد بیماری است. بنابراین بیماران سرطانی قبل از هرچیزی باید بتوانند رفتار خود را تغییر بدهند.
بنابراین ما در درمان بیماران به روش هومیوپاتی، قبل از این که به بیماری بپردازیم سعی می کنیم زمینه مساعدی برای درمان بیماری ایجاد کنیم. قبل از هر چیز، بیمارباید نسبت به نوع رفتارش آگاه باشد. ما باید پیش از بروز بیماری در افراد مستعد، آنها را نسبت به وجود پدیده سرطان زایی در خودشان آگاه کنیم تا با اصلاح رفتار از ابتلا به بیماری جلوگیری شود. این کار چندان سخت نیست، می شود با بررسی رفتار و کردار خود، عوامل ایجاد بیماری را از خود دور کنیم. بنابراین هم برای پیشگیری و هم برای درمان بیماری سرطان، باید این نوع نگرش، رفتار و این نوع برخورد با مسائل تغییر کند و بیمارباید میزان استانداردهایش را که در واقع همان میزان توقعات او از محیط اطراف و اطرافیان است، پایین بیاورد تا از حالت بیماری زایی دور شود.
توجه داشته باشید شما انسان شریف، دلسوز و مهربانی هستید، دوست دارید به همه کمک کنید ، دست همه را بگیرید، مخصوصا در غم آنها شریک باشید. بله، حتما این کار پسندیده ای است و شما به عنوان انسانی دلسوز و مهربان نسبت به همنوع خود نزد پروردگار متعال جایگاه ویژه ای دارید، اما مطلب حائز اهمیت این است که عین این رفتار و کردار را نباید از دیگران توقع داشته باشید. اینجاست که شما دچار مشکل می شوید. اگر برای کسی کاری ا نجام داده اید، انتظارنداشته باشید او نیز همان کار را برای شما انجام دهد، چون دیگران مثل شما نیستند. هر کسی رفتار و کردار خاص خود را دارد. هر یک ا ز افراد جامعه ما سلیقه ا ی دارند که مربوط به خودشان است، هیچ ایرادی هم بر آنها وارد نیست. بنابر این در صورت عدم برآورده شدن توقعاتتان از دیگران آزرده خاطر می شوید و روح و روانتان به هم می ریزد.
با توجه به مقدمه ای که گفته شد، عوامل زیادی در ایجاد سرطان موثر هستند اما اخلاق، شرط اولیه است. از نظر زمینه های خانوادگی، استرس، آلاینده های محیطی و مواد شیمیایی، فشارهای اقتصادی، زمینه های ژنتیکی برخی ویروس ها و باکتری ها و دوره های سخت زندگی، همه این ها عواملی هستند که می توانند موجب سرطان شوند. این عوامل در همه وجود دارد ولی همه دچار این بیماری ها نمی شوند.
در بحث درمان، ما اعتقاد به چارچوب درمان داریم که اگر این چارچوب رعایت شود زمینه بیماری رفع و زمینه سلامتی ایجاد می شود. ما اعتقاد داریم درمقابل قطب بیماری، قطب سلامتی باید تعریف شود. تعریف سلامتی اهمیتش شاید بیش از تعریف بیماری باشد. برای تعریف بیماری ها، کتاب های قطوری داریم،اما متأسفانه به تعریف سلامتی توجهی نشده است. در صورتی که آگاهی و اطلاع از اهمیت سلامتی، فوق العاده مهم است،چرا ؟ چون بیمار به سمت سلامتی حرکت می کند بنابراین اگر ما معیار خاصی برای سلامتی نداشته باشیم، مشخص نیست بیمار به کدام سمت می رود. طبیعی است اگر معیارهای سلامتی مشخص شوند،بیمار می تواند فاصله خودش را از معیارهای سلامتی تشخیص بدهد. ببیند چه قدر به سلامتی نزدیک است یا چه قدر از سلامتی فاصله گرفته است تا در صورت وجود بیماری، در جریان درمان قرار گیرد و درمان شود. بنابراین برای شناختن سلامتی،
معیار هایی وجود دارد که شامل :
تغذیه مناسب
افرادی که سبزیجات و میوه جات مصرف می کنند و از مصرف غذاهای کنسرو شده که مواد نگهدارنده به آنها افزوده می شود، پرهیز می کنند، کمک بسیار بزرگی به سلامتی خود می کنند.
ورزش :
ورزش ایجاد نشاط می کند. هرجا نشاط باشد ، زمینه سلامتی هم در آنجا فراهم است.به خاطر داشته باشید که ورزش یکی ا ز ارکان اصلی ایجاد زمینه نشاط ، شادمانی و سلامتی در انسان است .
نحوه زندگی (life style):
معضل بزرگ اکثر مردم شهرنشین، نحوه زندگی است. اغلب مردم شهرنشین الگوی درستی برای زندگی ندارند و به تبع آن تفریح درستی هم ندارند. خواب و استراحت شان درست نیست، کار و محیط کارشان استرس زا است. محیط سالمی برای کار ندارند. همه این ها عواملی هستند که کمک می کنند نوع زندگی درست نباشد.
نحوه کار (job style):
اکثر بیمارانی که به ما مراجعه می کنند، نحوه ی کارشان درست نیست؛ کارهای استرس زا و کارهای طولانی، کارهایی که درآمدش آن قدری نیست که بیمار را راضی کند یا متناسب با شرایط زندگی و تامین کننده هزینه های زندگی او نیست. این ها عواملی هستند که فرد یا بیمار را از سلامتی دور می کنند.
اما گام بعدی برای درمان این بیماران موضوع «گذشت» است. یعنی این بیماران باید بتوانند مسائل و مشکلاتی را که برایشان پیش می آید، حل کنند و از کنارش بگذرند. مسائل و مشکلاتی که تجمع و تلنبار شدن آنها باعث بروز بیماری می شود؛ انسان سالم باید توانایی گذشت را داشته باشد، باید بتواند با مسائلی که در پیرامون او اتفاق می افتد با متانت و خونسردی برخورد کرده تا بتواند برآن ها فایق آید. کسی که در حل و هضم مسائل جزئی بماند، آدم ضعیفی است؛ او نمی تواند حل مشکلاتش را مدیریت کند، در نتیجه عصبی شده، کنترل خود را از دست می دهد و در ادامه با عوامل ایجاد بیماری همراه می شود. از سوی دیگر افرادی که گذشت می کنند یا به عبارتی افراد با گذشتی هستند با مشکلاتی که برایشان بوجود می آید، منطقی و بدون استرس برخورد می کنند و از بروز بیماری ها به ویژه سرطان نیز پیشگیری می کنند.
تمرین گذشت را به چه صورت انجام دهیم؟
در داستان های دینی و مذهبی ما به کرات در مورد گذشت و فداکاری صحبت شده است، یا در بعضی از فیلم ها شکل های مختلف آن را دیده ایم. در قرآن کریم هم در ارتباط با گذشت، توصیه های فراوانی شده و در مورد محسنات و مزایای آن هم آیات و نشانه های فراوانی داریم. کسانی که می توانند گذشت کنند افراد توانایی هستند. باید این توانایی ها ایجاد شوند تا بیماران بتوانند بربیماری خود غلبه کنند.
ما از بیماران مان می خواهیم هفته ای دو روز را برای خودشان به عنوان روز گذشت، انتخاب کنند؛ به این صورت که بیمار صبح تا شب ازمشکلاتی که برایش پیش می آید، ازهر نوع سخن و برخوردی که برایش ناراحت کننده است، بگذرد. هر حرف و صحبتی را توی دلش نگه ندارد. بزرگش نکند، با خودخوری، دنیا را به کام خود تلخ نکند.
برای انجام هرچه بهتر این تمرینات از بیمار می خواهیم روزی که تمرینات خود را انجام می دهد، فکر کند روز آخر عمرش است. ما از بیماران مان سوال می کنیم اگر یک روز از عمرتان باقی مانده باشد، مسائلی که درگیرش هستید و آزارتان می دهد، باز هم برایتان نگران کننده و آزار دهنده است؟ پاسخشان منفی است.
به بیمار می گوئیم فرض کنید که آخرین روز عمرتان است. بنابراین هرچه می شود بگذارید بشود، دیگر به آن فکر نکنید. اگر ظرف گران قیمتی افتاد و شکست، مهم نیست، به درک که افتاد و شکست. شما که نمی توانید دوباره آن را به صورت اولش دربیاورید، بنابراین باید آن را جمع کنید و داخل سطل آشغال بیندازید. پس می توانید مشکلات را بزرگ نکنید و به فکر سلامتی خودتان باشید. واقعیت این است که عمر همه ما یک روزی و در یک لحظه ای به پایان می رسد، اما حالا که زنده هستیم باید زندگی کنیم و از زندگی لذت ببریم.
نباید با پرداختن به موضوعاتی که به آسانی می توان از آن «گذشت»، خود را بیازاریم. نباید به سوی بیماری گام برداریم. باید از آن فاصله بگیریم.درنهج البلاغه، حضرت علی(ع) در نامه ای که به امام حسن(ع) نوشته اند، توصیه کرده اند به مردن خیلی فکر کن چون خیلی از مسائلت را حل می کند.
بنابراین از توصیه های امام است و ما براساس توصیه های امام، این نوع تمرین را طراحی کرده ایم. حالا اگر بیمار تمرین کند وقتی با مشکلی مواجه می شود، با داشتن تمرین یک موضوع بزرگتر، یعنی مرگ، حل مشکلات کوچکتربرایش راحت تر می شود.
از جملات دیگر حضرت علی (ع) است که می فرماید: ((ما با هر نفسی که می کشیم یک قدم به مرگ نزدیک تر می شویم)). بنابراین با فکر کردن به این واقعیت می شود موضوعات دیگر را کمرنگ تر کرد و این می تواند زمینه درمان بیماران باشد.
ما در کنار درمان بیماران مان قبل از شروع دارو درمانی، سعی می کنیم بستر درمانی مناسبی را فراهم کنیم و به همه بیماران توصیه می کنیم زمینه های درمان بیماری را در خودشان ایجاد کنند ، البته این کار به آسانی قابل انجام است چون کلید اصلی دست بیمار است . این بیمار است که باید به ما کمک کند تا ا و را درمان کنیم. بیمار خودش یک نقش اساسی در درمان دارد.
نقش اصلی را او بازی می کند. او باید همکاری کاملا نزدیک با پزشک داشته باشد. ما اگر به این شیوه کار کنیم بیماری درمان می شود. آن گاه ما هم می توانیم با صراحت بگوییم سرطان آخر خط نیست ؛ بیایید سرطان را بزرگ نکنیم، سرطان یک غول بی شاخ ودم نیست که نشود اورا ازپای درآورد. البته صبروحوصله هم می خواهد. اگر بیمار با ما همکاری کند سرطان به راحتی قابل درمان و از آن مهم تر، قابل پیشگیری است.
در هومیوپاتی ما قبل از استفاده از دارو و پیش از شروع درمان، نقش زیادی برای بیمار قائل می شویم و ازآنها می خواهیم در درمان خود با ما مشارکت نزدیک و فعالی داشته باشند. طبیعی است وقتی بیمار در درمان خودش شرکت می کند، نتیجه درمان بسیار بهتر و سریع تر خواهد بود. از نظر ما سرطان پایان زندگی نیست.
سرطان یک بیماری مثل سایر بیماری ها است. مشکلی نیست که این همه وحشت داشته باشد. ما در مورد سرطان آمار درمانی خوبی داریم. باید توجه داشت که هومیوپاتی روش درمانی ما است اما پزشکان انکولوژیست روش خاص خود را دارند. همانطور که گفتم جراحی، رادیوتراپی و شیمی درمانی و درمان های دیگر هم موجود است و پزشکان متخصص سرطان نیز در مراکز درمانی تهران و مراکز استان ها بیماران بسیاری را درمان کرده اند. اما بحث ما هومیوپاتی است. ما از بیمارانی که به ما مراجعه می کنند و می خواهند با روش هومیوپاتی درمان شوند، می خواهیم، در درمان خود مشارکت فعال داشته باشند. از دیدگاه هومیوپاتی، انسان موجود بی نهایت است، توانمندی انسان محدودیت ندارد. اصل مطلب این است که بیمار باید نسبت به توانایی ها و پتانسیل بالایی که داردآگاه باشد و از آنها در جهت حل مشکلی که با آن درگیر شده استفاده کند. بنابراین با این روش ها و اجرای تمرینات و نوع نگرشی که ایجاد می شود، سرطان موضوعی نیست که ترس و وحشت ایجاد کند.
دکتر سید علی تهرانی
برگرفته از کتاب سرطان آخر خط نیست