تمرین لبخند درونی در چی کُنگ (قسمت اول)

اسرار لبخند درونی


همانطور که دوست دارید محیطی ساکت و آرام در بیرون خود ایجاد کنید، باید در درون خود نیز سکوت و آرامش ایجاد نمایید. اگر اتاق شما برای مراقبه ایده آل باشد، اما فک، گردن، شانه ها، ستون فقرات، و یا معده شما خشک، سفت، و آشفته باشند نمی توانید انرژی را در بدن به گردش در آورده و مدار عالم صغیر را تکمیل کنید.
به چیزی فکر نکنید و 36 نفس عمیق شکمی بکشید. این کار باعث آرام شدن ذهن و درنتیجه ریلکس شدن بدن می گردد. اما آرامش واقعی چیزی بیش از آرام بودن عضلات خشک شده و سیستم عصبی متشنج است. برای دستیابی به آرامش واقعی، می بایستی احساسی از آرامش و صلح را در تک تک اعضایمان گسترش دهیم. تنها وقتی که تمامی اندا مهای حیاتی مانند قلب، ششها، کبد، کلیه و معده سیستم عصبی گردش خون و … احساس آرامش کنند، ما از نظر روانی، احساس آرامش عمیق را لمس خواهیم کرد. برای دستیابی به اندام های داخلی، اساتید چین باستان یک تکنیک اسرارآمیز ساده را کشف کردند، “لبخند درونی”.

 

قدرت درمانگری یک لبخند


آیا تا کنون اتفاق افتاده است که با حالتی عصبی و نگران در مورد کارها، روابط وظایف و یا کل زندگیتان، در خیابان قدم بزنید؟ معمولاً اگر در این زمان ناگهان ببینید که کسی به شما لبخند می زند، ناخودآگاه (قبل از اینکه فکری بکنید) لبخند آن شخص را با یک لبخند پاسخ خواهید داد. در کسری از ثانیه، شما مشکل خود را رها ساخته، سینه را جلو داده، و طوری گام برمی دارید که گویی همه چیز خوب است و هیچ مشکلی ندارید.
یک لبخند ظریف و کوچک قدرت شگرفی دارد. هنگامی که به کسی لبخند می زنید، او حس خوبی نسبت به خودش پیدا می کند. وقتی به گلها لبخند بزنید، آن ها انرژی عشق را حس کرده و بهتر رشد خواهند کرد. وقتی شما سر کسی که شما را دوست دارد، داد بزنید او حالت تدافعی و غیر دوستانه خواهد گرفت.


یک لبخند صحیح، نشانه ای از عشق است و در واقع حامل انرژیی سرشار از گرما و شفابخشی است. شخصی که لبخند نمی زند مانند یک گیتار بدون استفاده است. در گوش های افتاده و غبار روی آن را گرفته است. سیم هایش کم کم شل شده و به مرور گیتار خراب خواهد شد. کسی که نمی خندد، همانند همین گیتار، هیچ گاه دادن و گرفتن عشق را تجربه نمی کند. معمولاً چهره عبوس و روش خشکی که در روابطش پیش گرفته، زندگی او را با زخم معده و انواع و اقسام بیماریهای دیگر همراه می سازد و به خاطر بی توجهی به عشق و فقدان آن در زندگی روزمره، آرام آرام خرد می شود.

حال گیتاری را در نظر بگیرید که به دقت از آن مراقبت می شود. از آنجا که این گیتار مورد توجه و عشق قرار گرفته است، زندگی و نور را به نوازنده اش هدیه می کند و معمولاً باعث طول عمر نوازنده اش می گردد. کسی که می خندد نیز به همین ترتیب، لذت و شادی را به زندگی اطرافیانش ارزانی کرده و زندگی آ نها را طوری با شادمانی، پر از انرژی و سلامت می کند که گاه تا مدتها بعد از ترک فیزیکی آن مکان، این حس در مردم باقی می ماند.

اگرچه ممکن است افراد زیادی را مشاهده کرده باشیم که به خاطر شادی، سالم هستند و یا به خاطر ناراحتی، بیمار شده اند، اما متأسفانه متوجه قدرت و اهمیت لبخند و تأثیر آن در زندگی مان نیستیم. به همین دلیل ما هیچ وقت به طور مؤثر به اندا مها و دستگاه عصبی خویش لبخند نمی زنیم. به راستی برای چه، اگر واقعاً خنده تا این حد با سلامتی ما در ارتباط است، در پزشکی رشته ای تخصصی برای لبخند زدن نداریم؟ من افراد زیادی را می شناسم که با کمک خنده، توانسته اند بیماریهای چه بسا نادر خویش را رفع کند. پس چرا دکترها و پرستارها از خنده برای درمان بیماران خویش استفاده نمی کنند؟ شاید اگر بیمارستانهای ما تعدادی دلقک برای خنداندن بیماران استخدام کنند، کمک شایان توجهی به روند بهبود بیماران کرده باشند. از آن مهمتر، اصلاً چرا از خنده به عنوان یک داروی محافظت کننده استفاده نمی شود؟ همانطور که به دوستان و خانواده مان، لبخند می زنیم، چرا یاد نمی گیریم که به خودمان هم لبخند بزنیم؟


در چین باستان، اساتید چی کنگ متوجه شدند که یک لبخند درونی ثابت شخص به درون خودش، سلامتی، شادی و طول عمر را به همراه دارد. چرا؟ زیرا لبخند زدن به خود مانند آفتاب گرفتن زیر خورشید عشق است و شما بهترین دوست خود می شوید. زندگی با لبخند درونی، به معنی زندگی در هماهنگی با خویش است. با یک نگاه ساده می توان متوجه شد که اکثر مردم از این راز بی خبرند. ما در میان بیماریهای جسمی و روانی رنگ و وارنگ از بی اشتهایی عصبی تا سرطانها غوطه ور شده ایم و عشق و علایق ما همواره تحت تأثیر دنیایی پر از خشونت و خونریزی قرار دارد.

همه کشورها در تهدید تأثیرات ناشی از زیاده روی در مصرف داروها قرار دارند. اینها، همه و همه نشان دهنده این هستند که، در جایی و در زمانی، ما از جریان طبیعی عالم خارج شده ایم و از همان زمان سلامتی جسمی و روانی خویش را از دست دادیم.

 

لبخند عشق به اعضای حیاتی بدن

 

مشکلات معمول زندگی آنچنان پیچیده و غامض شده اند که بسیاری از مردم، به سادگی از خیر به دست آوردن یک درک و تصویر کلی از زندگی خویش می گذرند. مغز ما از حجم عظیم اطلاعات که از طریق تلویزیون، رادیو، روزنامه، کامپیوتر و … به دست می آورد در حال انفجار است. در حال حاضر مشکل دستیابی به عصاره و اصل این اطلاعات، به صورت قابل فهم، می باشد. واقعیت این است که در فرآیند به اصطلاح “ درک” عصاره این حقیقت، جدا کردن ذهن و جسم از یکدیگر کار بسیار سختی است.


ادامه دارد…

 

حامد کاتوزی
مدرس چی کنگ