به آسمان تیره بنگر و به ستاره هایی که در آن بیشتر می درخشند

مطلبی که در زیر آمده، محصول تجربه های پزشکی است. خود به سرطان مبتلا شده و در متن کمبود ها، مشکلات و نارسایی هایی که یک بیمار سرطانی با آن مواجه می شود، قرار گرفته است، ایشان، بر مبنای همین مشاهدات و تجربه ها ، پیشنهادهایی ارایه کرده که امید است مورد توجه مقامات و سازمان های مسئول قرار گیرد.
تازه دو سال بود که از دانشکده پزشکی فارغ التحصیل شده بودم که دچار سرطان شدم. چند سال طول کشید که از مرحله یک به مرحله چهار برسم و در حدود ده سالی است که درگیر این مشکل هستم.

این یک واقعیت است که انسان تا خودش بیمار نشود درد همان طیف از بیماران را با تاثر مشاهده می کند، ولی آن را لمس نمی کند.

ابتدا که با یک بیماری مهلک مواجه می شوی ، مدت ها طول می کشد تا از نظر روحی خودت را با شرایط جدید تطبیق بدهی و بالاخره با کمک خدا، خانواده و دوستان خوب و دعای تمام کسانی که دوستشان داری و آن ها دوستت دارند، این واکنش انطباقی رخ می دهد. بالاخره برای ادامه ی درمان، گام هایت را استوار می کنی تا به جلو بروی. در این مسیر، مشکلات جسمی، روحی و اقتصادی برای همه اتفاق می افتد و که خانواده را تحت الشعاع خود قرار می دهد.

یکی از این مشکلات نبودن سیستمی است تا بیمار بتواند با تماس مستقیم یا غیرمستقیم با انکولوژیست خود باشد.
در تمام دنیا ، در کنار یک انکولوژیست، یک نرس انکولوژیست هم وجود دارد که مشکلات بیماران را حل می کند و در واقع پل ارتباطی بین بیمار و پزشک است.

بیماری که رنجور است و مضطرب و تازه شیمی درمانی شده، نیاز دارد که یک متخصص تغذیه و یک روانپزشک و حتی یک فارماکولوژیست در تیم آن انکولوژیست قرار داشته باشند تا پاسخگوی سوالات و مشکلات بیمار باشند.
بیمار تا زنده است برای ادامه ی حیاتش، برای حفظ زندگیش و برای اداره ی خانواده اش باید افرادی باشند که این حیات را برای او ارایه دهند.
او هنوز برای خودش تابوت درست نکرده است. او دلش می خواهد به زندگی امیدوار باشد تا بتواند فرزند کوچکش را که درهر لحظه نگاهش به سمت اوست امیدوار کند.

اینجاست که لزوم یک پرستار انکولوژیست خود را نشان می دهد. در تمام کشورهای اروپایی و آمریکایی برای هر متخصص یک پرستار متخصص همان رشته وجود دارد که دوره های خاص را طی کرده است و بسیار مجرب است. در رشته ی انکولوژی حتما متخصصان تغذیه، فارماکولوژیست و یک روان پزشک نیز وجود دارد.

این پرستار در کنار انکولوژیست دفتری دارد که بیمار را پس از ویزیت توسط پزشک، می بیند. او موظف است که برای پیشگیری از عوارض شیمی درمانی به بیمار آموزش بدهد.

او به بیمار می گوید که قبل از شیمی درمانی مایعات بخورد و بهداشت دهان و دندان و پوست را رعایت کند. از چه نوع مسواکی استفاده کند و با چه محلول غرغره یی از استوماتیت جلوگیری کند. او حتی یاد می دهد که چگونه دهانش را در حین انفوزیون آدریاماسین ( به طور مثال ) سرد نگاه دارد تا دچار عوارض نشود. او حتی می تواند به بیمار مکان هایی که پروتز و یا کلاه گیس و یا … می فروشند معرفی کند.

این پرستار می تواند به بیمار اطمینان بدهد که اگر دچار عوارض خاصی شد در دسترس بیمار قرار دارد و می توان با تلفن خاصی با او تماس گرفت. اگر خودش بتواند مشکلات مریض را با راهنمایی های لازم حل می کند و اگر نتواند با انکولوژیست تماس گرفته و مشورت می کند.

اگر بیمار وضعیت بحرانی پیدا کرده و در بیمارستان خاصی که تحت نظر پزشک مربوطه است، بستری شود.
پرستار انکولوژی قاعدتا باید قدری خوش برخورد، زبده، مهربان و با گذشت و مردمی باشد تا بتواند باری از روی دوش خانواده بیمار و خودش بردارد.

در مورد مشکلات تهیه ی دارو و مسایل اقتصادی باید بگویم که تهیه ی دارو برای بیماران خاص فقط در صورتی بعضی داروها را بیمه تقبل می کند که جزو سهمیه باشد.
اگر سهمیه داروی بیمه تمام شود بقیه داروها را باید به قیمت آزاد تهیه کرد و البته با قیمت های بسیار گزاف.. وقتی که ناچار باشی، باید دارو را با هر قیمتی باشد تهیه کنی تا دوره درمان تکمیل شود.

در سازمان نظام پزشکی، جای یک قسمت خالی است و آن بخش رسیدگی به بیماری های خاص است. چه خوب بود که به فکر این قشر خاص زحمتکش جامعه باشیم که هنوز از عوارض یک دارو در نیامده، دغدغه ی تهیه ی داروی بعدی او را وادار به ساعت ها کار نکند.

چه خوب بود اگر تسهیلاتی از قبیل وام هایی با بهره ی کمتر درنظر گرفته می شد که بدون در انتظار ماندن ماه ها در بانک، بتوان از آن در جهت خرید داروها استفاده کرد.
این واقعیت های تلخ را نمی دانم که چند نفر در سازمان نظام پزشکی وجود دارند ولی حتی اگر اندک افرادی وجود داشته باشند، خوب است که مورد توجه قرار گیرند. با امید این که روزی این مشکلات حل شود.